تقویم ایران
تقویم ایران تقویم، روز شمار ، سالنامه هم خوانده شده.هر کشور واز جمله ایران دارای تقویمی است. در تقویم خیلی از مناسبت های فرهنگی، اجتماعی، که ممکن است بن مایه ای تاریخی داشته باشند درج می گردد که مرور آنها جهت دهی مناسبی به کشور می دهند. تک تک اوراق این سالنامه ها به نشانی،
تقویم ایران
تقویم، روز شمار ، سالنامه هم خوانده شده.هر کشور واز جمله ایران دارای تقویمی است. در تقویم خیلی از مناسبت های فرهنگی، اجتماعی، که ممکن است بن مایه ای تاریخی داشته باشند درج می گردد که مرور آنها جهت دهی مناسبی به کشور می دهند. تک تک اوراق این سالنامه ها به نشانی، درجه ای گرفته است. برجستگی یک تقویم غیر از دقت وتطابق هر چه بیشتر آن با حرکت محوری زمین و خورشید در فضایی بزرگتر ودر مجموع حیات سماوات، در چگونگی آراستگی وتنظیم تاریخی آن از جمله، تذکر ویادآوری روزهای مهم و سرنوشت ساز آن ملت است. توالی منطقی این حوادث و رخدادها باید عمیقا با جان و خرد مردم سازگار باشد.
معمولا هر خانه یک تقویم دارد، چرا که سال طولانی است ؛ دوازده ماه، هر ماه سی روز و هر روز ساعت ها یعنی سیصد وشصت وپنج روز؛ این همه اوقات حفظ کردنی نیستند، هر کس برای برنامه ی کاری واشتغال متعارف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی خود می خواهد بداند امروز وروز دیگرش چه روزیست، شنبه، یکشنبه…. و یا روز حیاتبخش طبیعت و بالاتر روز ملی شدن نفت چه وقت است. از روی احساس پاک نیم نگاهی به کلیات تقویم خانه ی خود انداختم. تقویم سال ۱۴۰۲؛ اذیت شدم ، دلم گرفت ، ملول و در فکر فرو رفتم.
بیست و چهار روز تعطیلی غیر از چهل وهشت روز جمعه ی سال، تعطیلی رسمی گنجانده شده بود.بماند که این هفتاد ودو روز تعطیلی غیر از حوادث غیر مترقبه وقت کمی نیست و حتما خیلی ها را به چه وچون وچرا وا می دارد؛ این تعطیلات هریک چندی فکر و اندیشه و هدف پشتش نهفته بوده به عدد و رقم نمی دانم !. از بیست وچهار روز تعطیلی رسمی فقط دوتاش ملی « عید نوروز روز اول سال وملی شدن صنعت نفت روز آخر سال » وبقیه ی بیست ودوتا مذهبی اکثرش تولد و مرگ و بیشترش مرگ. گرفتم و اولین کنجکاوی که پیش آمد، اینکه دست اندرکاران تدوین تقویم سال ، مسائل مذهبی را بیشتر اولویت بخشیده تا اثرهای ملی! سئوالات در لابلای این نگاه یکی پس از دیگری سر زد که ، حتما خاطر خطیرش بر این افتاده که خروجی کدام نام ونشان می تواند موثرتر در ایجاد اعتبار، تعلق خاطر و عشق به کشور گردد و بر این نیت اینچنین اراده نموده، اما باز نقد به جای جای این تقویم باقی می ماند . واقعا کشور متمدن و کهنسال ایران، کشور حماسه های فردوسی، اندرزهای سعدی ، غزل های حافظ، رباعیات خیام ، کشور کاخ ها، معبدها سزاوار این تقویم است؟! نه حتما جای آنهایی که کارنامه ی درخشان دارند؛ بابک ، آریوبرزن ، آرش کمانگیر، سیاوش خالیست، صفحات آن به نبود نام زنان شجاع و غرور آفرین از اسطوره ی همیشگی، گرد آفرید گرفته تا بی بی مریم و قدم خیر و میرزاخانی داد می زند.
هرکسی با تورقی این تقویم به سراغ رستم دستان ناجی دوران سختی به ایران می رود و بر صفحه ی سفید جای این دلاور ،اشک می ریزد . منشور افتخار آور کوروش کبیر را کجای این کشور غیر از برگ اول تقویم آن می توان گذاشت؟! ایران با این تاریخ وجغرافیای ممتاز این تقویمش نیست، نه نه، کشوری که پاییزش به جشن مهرگان زینت می یابد و زمستانش به شب یلدا. بهار این تقویم بی سیزده بدر معنا ندارد و تابستان گرم این سرزمین همواره با مهربانی های مردمش خنک است. در نمای دید کلی، کجا باید فهمید این تقویم مربوط به ایران است وقتی جلد آن به کاخ بلند آوازه ی تخت جمشید تاریخ سروری ایران بر دیگر ملل منقوش نیست؟! این تقویم ناقص و مظلوم، هیچ شباهتی به سالنامه ی ایران ندارد.برای خواننده ی غریبه، غیر خودی مفهوم نیست که این سالنامه قلب شده ،مربوط به کدام سرزمین است! بیائید تا زود دیر نشده ، نمادهای ارزشی ایران را بر تقویمش نمایان کنیم.
زمان شهاوند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰