فقر،افسردگی ، خودکشی

تا آنجا که وضعیت مناسب و نامناسب اقتصادی تعیین کننده ی رتبه برای مشخص کردن طبقات اجتماعی، و حتی تفکیک کشورها به کشورهای پیشرفته یا مرکزی، و کشورهای پیرامونی و نیمه پیرامونی است. کشورهای توسعه یافته همان کشورهای مرکز و تاثیر گذار بر سیاست اجتماعی و اقتصادی جهان است. کشورهای نیمه پیرامونی وضعیت اقتصادی مناسبتری نسبت به کشورهای پیرامونی و جهان سومی دارند، و شاید بتوان آنها را کشورهای در حال توسعه نامید.
در متون دینی هم فقر نکوهش شده که بر
تخریب و نابودی دین تأثیر گذار می باشد.طبق سخن پیامبر مُرسل(ص)
کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا»
(نزدیک است که فقر به کفر منجر شود).
بنابراین فقر انسان را در اکثر زمینه ها قدرت مانور ندارد، قدرت اداره ی خانواده را نداشته، غصه و افسردگی امان وی خانواده اش را می برد بدتر زمانی است که کاری مشروع برای کسب در آمد وجود نداشته باشد. چنانچه کشورها نیز فقیر و در تحریم شدید باشند، همین فقر عاملی برای افسردگی خواهد بود. و انسان افسرده، که هیچگونه گذر گاهی برای رسیدن به یک زندگی ساده و متعادل را نداشته باشد ، افسردگی شدید شده، و گاهی همین غم و افسردگی و نا امیدی، اشخاص دست به مرگ خود خواسته، و خودکشی می زنند. حال اگر افراد خانواده قبل از فقیری یک دوره از زندگی متوسطی برخوردار بوده اند. آنها قطعا” در زمان فقیری رنج بیشتری می کشند.
شاعری محلی سالها پیش برای چنان وضعیتی می گفت؛
چارک داری، چارک راری، چار هی چار
ایمسال سی پار خوشال یاری جار هی چار
یعنی افراد برای گذشته شان افسوس می خورند.
با این مقدمه مشاهدات عینی و تحقیقات میدانی حکایت از آن دارد، ه بین وضعیت بد اقتصادی و خودکشی رابطه ی معنا دار وجود دارد.
طبق سخن جعفر خیر خواهان؛
“در فاصله سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ آمار خودکشی در ایران حدود ۵۱ درصد افزایش یافته است.”
ایشان تحریم‌های آمریکا را در فقر و افسردگی اقشار آسیب پذیر کشور ، دخیل می داند.
هرچند به نظر نگارنده اختلاس، بیکاری، و عدم توزیع عدالت اجتماعی و رانتهای اقتصادی و حتا استخدامی چنین شکاف عمیق اقتصادی و طبقاتی را به وجود آورده است.
گاه جوانان و نوجوانان و حتا پدران خانواده به خاطر فقر حاکم برخانواده ، و عدم بر آورده شدن نیازهایشان دست به خودکشی می زنند
طبق نظر خیر خواهان؛
“این عدم تطابق میان افزایش تورم و دستمزدها، فشار زیادی به طبقات کم‌درآمد وارد می‌کند. در نتیجه، وضعیت اقتصادی به مرزهایی می‌رسد که حتی ساده‌ترین خواسته‌ها هم از دسترس خارج می‌شوند، که این خود می‌تواند یکی از دلایل اصلی اقداماتی چون خودکشی یا رفتارهای ضداجتماعی باشد.”
همچنین ظلم‌هایی که نابرابری و تبعیض را به شکل‌های مختلفی برای مردم رخ می‌دهد و با استفاده از شبکه ی ارتباطات اجتماعی و اقتصادی و وضعیت مطلوب سایر کشورها را نظاره می کنند، مردم به فکر فرو می روند و می گویند، چرا ما از سایر کشورها بدبخت تر شده ایم. احتمالا” به یاد سخن حکیم طوس می افتند که سالها پیش فرموده بود؛

در ایــــن خاک زرخیز ایران زمیــــــن
نبودنــد جز مردمــــی پـــاک دیـــــن
همه دینشـــــان مردی و داد بــــــود
وز آن کـشـــــــور آزاد و آبـــــاد بــــود
چو مهر و وفا بود خـــود کیششـــان
گـــــنه بود آزار کــــس پیششـــــان
هــمه بنـــــــده ناب یـــــــزدان پـــاک
هـمــــه دل پر از مهر این آب و خاک
پــــدر در پـــــدر آریــایـــــی نــــــــــژاد
ز پشـــــت فریــــدون نیکـــــو نهــــاد
گدایـــــی در این بـــوم و بر ننگ بود
بـــزرگی به مـــــردی و فرهنــــگ بود
که شد مهر میهن فــــراموش مـــــا
کــجا رفت آن دانش و هـــــــــوش ما
کــــز آن سوخت جان و دل دوستان
که انداخت آتـــــش در ایـــن بوستان
خـــــرد را فکندیم این ســــــان زکار
چه کردیم کـــــین گونه گشتیم خار؟
کـــــجا رفـــــت آییـــــن دیریــــن ما؟
نبود این چــــنین کشور و دیـــــن ما
همـــــه جـــــای مـــــردان آزاد بـــود
به یزدان که این کشـــــور آباد بـــــود
کشـــــاورز خــود خانه و مرز داشت
در این کشور آزادگــــی ارز داشــــت
گرامـــــی بد آنکــــس که بودی دلیر
گرانمــایـــه بود آنکــــــه بودی دبـیـــر
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
از آنروز دشمن بـــــما چیره گـــــشت
که مـــــا را روان و خرد تیره گشـــت
از آنـــــروز ایــن خـــــانه ویرانه شـــــد
که نـــــان آورش مرد بیگانـــــه شـد
چـــــو ناکس به ده کدخــــــدایی کند
کشـــــاورز بایـــــد گدایـــــی کنـــــد
به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم
کجـــــا این سر انجــــام بد داشتیم